نظریه های روان درمانی تاریخچه - چارچوب نظری - کاربرد درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب
نويسندگان شنبه 23 مهر 1390برچسب:, :: 15:41 :: نويسنده : نصرت نوجوان
انتشار كتاب درآمدي نو بر روانكاوي: نظريه و درمان، به ترجمه آقاي عليرضا طهماسب را در اين روزها بايد به فال نيك گرفت؛ چراكه پس از مدتها كتابي خوب براي آشنايي مقدماتي و در عين حال نظاممند با يكي از چالشبرانگيزترين عرصههاي علمي شناخت ذهن و روان آدمي يعني روانكاوي، به علاقهمندان عرضه شده است. علاقهمندان به خوبي ميتوانند مفاهيم اساسي نظريهها و سير تحول آراي روانكاوانه را در كنار شيوه بهكارگيري فنون و تكنيكهاي آن يكجا در اين كتاب بيابند. كتاب در بخش نظريه به پيدايش و تحول انديشههاي بنيادين و اصول نظري روانكاوي از آغاز تاكنون ميپردازد و مدلهاي ذهن و خاستگاههاي دنياي درون را به عنوان چارچوبي مرجع پايهگذاري ميكند، تا در چنين چارچوبي عملكرد مكانيسمهاي دفاعي و فرآيندهاي انتقال و انتقال متقابل را به دقت روشن كند. با تكيه بر اين رويكرد راه براي دركي عميق از روياها و نظام نمادين آنها نيز باز ميشود. اما كتاب در بخش درمان، قصهاي تجربيتر دارد. هركس يكبار به اتاق روانكاوي با تجربه رفته باشد، ميداند كه آنجا تجربهاي كاملا جديد را در يك ارتباط درماني ويژه درك كرده است. تجربهاي كه از همان لحظه آغازين ارزيابي اوليه از سوي روانكاو تا ادامه تمامي جلسات هفتگي از مواجهه با خويشتن پر است. ارمغاني كه كمتر براي آدمي امكانپذير است. روانكاو نيز تجربهاي مشابه دارد و معضلات باليني پيشآمده را در هر جلسه با بينشي نافذ مينگرد و با صداقت و صراحت تلاش ميكند تا با ارايه تفسيري روشن، مراجع را با معاني نهفته در افكار و احساسش مواجه كند. اين بخش كتاب، راهنما و هميار خوبي براي روانكاو تازهكار خواهد بود. امروزه روانكاوي سهمي نسبتا عمده در كمك به حل مشكلات روانپزشكي در ميان مراجعان به خود اختصاص داده است. روابط بينرشتهاي اين دو ميتواند هم قابليتهاي درماني هر دو را تكميل كرده و وسعت بخشد و هم در كنار هم، نظامهاي مكمل در پژوهش را فراهم آورد. چه بسيار مراجعاني كه بهجاي آمد و شدهاي پياپي به كلينيكهاي روانپزشكي فقط كافي است جلساتي را با روانكاوي خبره بگذرانند تا به راحتي بر مشكلاتشان فايق آيند. روانكاوي از آغاز پيدايش و در گذر بيش از صد سال همواره مورد نقد و بررسي جدي از طرف ديدگاههاي علوم گوناگون از جمله فلسفه بوده است. برخي فلاسفه علم از رويكرد غيرتجربي و بهزعم آنها ابطالناپذير نظريههاي روانكاوي سخن گفتهاند و حتي آن را شبهعلم دانستهاند. اما توسعه نظرات در فلسفه علم معاصر نشان ميدهد كه روانكاوي نيز ميتواند همچون ديگر برنامههاي پژوهش علمي به پيشرفت خود ادامه دهد. از نگاهي ديگر نيز روانكاوي تفاوت چنداني با ديگر پارادايمهاي علوم انساني نداشته و با گذشت زمان تقريبا به دوره علمي عادي رسيده است. گرچه جنبههاي تفسيري هرمنوتيكي روانكاوي ابهامات بيشتري را بر جا ميگذارد؛ اما در عوض امكان توسعه و بالندگي بيشتري را نيز به آن ميبخشد. نقدي كه امروزه بيش از نقدهاي روششناختي فلسفه علم بر روانكاوي اهميت دارد، نقد متفكران پستمدرني چون ميشل فوكو است كه بر ماهيت روابط قدرت/دانش در گفتمان روانكاوي حاكم است. روانكاوي نيز همچون روانپزشكي نوعي گفتمان قدرت و تسلط است. تسلطي كه به وضوح در رابطه نابرابر روانكاو/ مراجع ديده ميشود، آنجايي كه مراجع هميشه محكوم تفسير روانكاو است. در اينجا آنچه مهم است نگاهي انتقادي به گفتمان روانكاوي از ديدگاه مفهوم انسان مدرن است. انساني سوژه شده كه زاييده عصر مدرنيته است. تبارشناسي مفاهيم روانكاوانه از بدو تولد اين مفاهيم تاكنون در كنار ديرينهشناسي مفاهيم آشنايي چون نفس و روان در طول تاريخ انديشه راه را بر چنين نگاهي انتقادي باز ميكند. روانكاوي را امروز بايد در پي مرگ سوژه مدرن بازخواني كرد. با اين وجود و ضمن پذيرش چنين نقدهايي باز هم ميتوان ديد هركس كه چند زماني را در اتاق روانكاوي كارآزموده بگذراند، تجربهاي يكتا از خودشناسي خواهد يافت كه برايش بس مغتنم خواهد بود. خودفريبيها كنار ميرود و حقيقت افكار و احساسات نهان، روشن ميشود. فرد تلاش ميكند تا با تفسير آنچه ميبيند بينش و بصيرتي نو بيابد. به هركس كه بخواهد با يكي از هيجانبرانگيزترين تلاشهاي بشري براي شناخت ذهن و روان آدمي در عصر ما آشنا شود و به كمك آن در درياي درون خويش فرو رود و با مرواريد بينشي نو بازگردد توصيه ميكنم كه كتاب درآمدي نو بر روانكاري را بخواند. براي من كه چنين بود.
منبع: روزنامه شرق نظرات شما عزیزان: موضوعات
پيوندها
|
|||
![]() |